آلاآلا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

آلا دختر شیطون مامان

عکس های 11 ماهگی آلا

چند وقتی که اونقدر درگیر کارای شما و خونه میشم یادم میره وبلاگتو آپدیت کنم.ولی امروز دیگه همت کردم و نشستم پای کامپیوتر تا وبلاگتو به روز کنم البته آلا خانم شما اونقدر شیطونی که حاضر نشدی از دور نظارت کنی و از اول تا آخر روی پای مامانی نشسته بودی و شیطونی میکردی. اینم از عکسای قشنگت   برای دیدن بقیه عکسات میتونی بری به قسمت ادامه مطلب بابایی عاشق این مدل نشستنته اینجا هم از بیرون اومدی نمیزاری لباساتو عوض کنم اینم از میز تلویزیون جدید شب اولی که خریدیمش مامانی کلی با ذوق نشست و همه سی دی ها رو مرتب چیند توش ولی شما صبح پا شدیو این بلا رو سرش آوردی. اینم مدل جدید خوابیدنت اینم یه مدل دیگه از شیطونی هات...
12 اسفند 1391

10 ماهگیت مبارک.

دختر قشنگم شما دیگه 10 ماهه شدی.الان دیگه کاملا میشینی و کاملا چهار دست و پا میکنی البته قبلا هم اینکارا رو میکردی به آتیش هم اشاره میکنی و میگی جیزه عاشق اف اف و تلفن هم هستی راستی به منم میگی ماما و به بابا جونتم میگی بابا.همیشه هم تو خونه واسه خودت آواز میخونی. مامانی هم که فقط مشغول آشپزی برای شماست و هر صبح پا میشه واست سوپ و حریره بادام درست میکنه. اینم بگم که میخوای کم کم راه بری وقتی حواست نباشه  از میز بالا میری و برای چند لحظه رو پاهات وامی ایستی بدون اینکه جایی رو گرفته باشی. عزیزم 10 ماهگیت مبارک. بوسسسسسسسسس برای دیدن بقیه عکسای نازت باید به قسمت ادامه مطلب بری. ...
8 بهمن 1391

زمستون و برف بازی

آلای عزیزم مامانیت عاشق برف بازیه ولی امسال به خاطر فرشته کوچولوش که نکنه یه وقتی سرما بخوره نرفته برف بازی.فقط یه بار که خیلی برف اومد کلی لباس تنت کردم و بردمت تا برفا رو ببینی و شما هم فقط با تعجب به برفا نگاه میکردی.منم کلی ازت عکس گرفتم. برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید.   ...
8 بهمن 1391

عکسای 8 ماهگی آلا

دختر نازم 8 ماهگیت مبارک. امیدوارم همیشه سالم و شاد و سرحال باشی و همیشه صدای نازت تو خونه طنین انداز باشه.دوست داریم. بقیه عکسای نازت در ادامه مطلب...   ...
3 دی 1391

یلدا

پنج شنبه اولین یلدای دخترم رو جشن گرفتیم.با اینکه همه خونه مامانی بودن ولی دوست داشتم اولین یلدای دخترم خودمون سه تایی باشیم و یه جشن کوچولوی سه نفره بگیریم.که البته خیلی خوش گذشت.فقط آلا کوچولو یه کمی اذیت کرد.مامانی هم از صبح مشغول درست کردن تدارکات شام و سفره بود.هندوونه هم که طبق روال هر سال سفید از آب در اومد ولی خیلی شیرین بود.به بابایی شکمو قول داده بودم که واسش شنیسل مرغ و قارچ سوخاری درست کنم.خلاصه اینکه بعد از شام شما خوابیدی و منو بابایی با هم فال حافظ گرفتیم و کلی خندیدیم. آلای عزیزم امیدوارم سال های سال کنار هم باشیم و هر سال یلدامونو جشن بگیریم. بوسسسسسس ...
2 دی 1391

محرم

امسال از اول محرم در انتظار بودم که ببرمت و لباس شاهزاده علی اصغر تنت کنم ولی از چند نفر پرس و جو کردم اونا نمیدونستن که تو مشهد کجا برگزار میشه. خیلی ناراحت بودم ولی امسال که شما 6 ماهته نذر میکنم تا سال دیگه که 18 ماهت میشه ببرمت. مامان بزرگ جون طبق رویه چندین چند ساله هر سال دهه دوم یا سوم محرم روضه میگیرن ما هم رفته بودیم تا بابایی واسه نصب کردن پرچم ها کمک کنه و منم از فرصت استفاده کردمو چند تا عکس ازت گرفتم. هر چند که من و شما امسال به خاطر شیطنت ها و جیغ زدن های شما نمیتونیم بریم. حالا که مامان شدم یه حس دیگه از واقعه کربلا و خیمه سوزان و کشتن علی اضغر 7 ماهه دارم. برای دیدن عکسای آلا به ادامه مطلب مراجعه کنید. ...
2 دی 1391